دانشجوی پزشکی، شازده... ورودی 94

بخشی از سوگند نامه ی بقراط

من به آپولون، پزشک آسکلیپوس، هیژیا و پاناکیا سوگند یاد میکنم و تمام خدایان و الهه ها را گواه می گیریم که در حدود قدرت و بر حسب قضاوت خود مفاد این سوگند نامه و تعهد کتبی را اجرا نمایم.
من سوگند نامه و تعهد کتبی را اجرا نمایم. من سوکند یاد میکنم که شخصی را که به من حرفه پزشکی خواهد آموخت مانند والدین خود فرض کنم و در صورت که محتاج باشد درآمد خود را با وی تقسیم کنم و احتیاجات وی را مرتفع سازم.
پسرانش را مانند برادران خود بدانم و در صورتی که بخواهند به تحصیل پزشکی بپردازند بدون مزد یا قراردادی حرفه پزشکی را به آنها بیاموزم.
اصول دستورهای کلی، دروس شفاهی و تمام معلومات پزشکی را جز پسران خود، پسران استادم شاگردانی که طبق قانون پزشکی پذیرفته شده و سوگند یاد کرده اند به دیگری نیاموزم.
پرهیز غذایی را بر حسب توانایی و قضاوت خود به نفع ب یماران تجویز خواهم کرد نه برای ضرر و زیان آنها و به خواهش اشخاص به هیچ کس داروی کشنده نخواهم داد و مبتکر تلقین چنین فکری نخواهم بود.
همچنین وسیله سقط جنین در اختیار هیچ یک از زنان نخواهم گذاشت.
با پرهیزگاری و تقدس زندگی وحرفه خودر ا نجات خواهم داد.
بیماران سنگ دار را عمل نخواهنم کرد و این عمل را به اهل فن واگذار خواهم نمود.

نویسندگان

۱ مطلب با موضوع «موش کوچولو» ثبت شده است

چتد روز قبل شازده می‌گفت بچه‌ها تو خوابگاه موش دیدن.

بهش گفتم باید تله موش بخرین و بذارین تو اتاق، وگرنه موش 

می‌ره تو ساک و چمدونت و لباسهات رو می‌جوه.

از اون روز موشه‌رو دیگه ندیده بودن. امروز یکی از بچه‌ها

موش رو دیده بود و همه دوبدن دنبالش. موش کوچولو هم 

دور اتاق می‌دویده و رفته تو دودکش بخاری. بچه‌ها چسب

موش گذاشتن جلوی سوراخ دودکش، وقتی موش در اومده

چسبیده به چسب. همه ترسیدن و شازده شجاع!!

موش رو برده تو باغچه و با چوب زده تو سرش.

شازده می‌گفت ناراحتم. کار بدی کردم که موشه‌رو کشتم...

  موش کوچولو

  خوابگاه

مامی
۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر